کاهش هزینه‌های بازاریابی و طراحی با برندسازی

یکی از ویژگی‌های برندسازی خوب و مناسب انعطاف‌پذیری آن برای تسهیل کردن فرایند خلاقیت بدون فدا کردن مفهوم رسمیت شناختن نام تجاری است.

علاوه بر این، زمانی که برندسازی به‌درستی انجام شود، با متمرکز ساختن فکر بر مفهوم انتقال پیام و نتایج مورد انتظار بجای صرف بودجه بر روی طراحی گرافیک هر یک از بخش‌ها، برندسازی به فرایند خلاقیت هم کمک می‌کند.

به همین دلیل است که همواره تمام مشاورین به موضوع کاهش یافتن هزینه‌های بازاریابی و طراحی در صورت اجرا صحیح برندسازی تأکید دارند.

زمانی که برای فرایند برندسازی مجدد اقدام می‌کنیم، باید موارد و فاکتورهای بسیار زیاد و متنوع را مدنظر قرار دهیم: رقابت، صنعت و همچنین درک و باور عمومی موجود در رابطه با برند (توسط مردم و عموم جامعه و همچنین مدیریت خود مجموعه).

ما باید موارد مؤثر و اثربخش را مورد ارزیابی قرار دهیم و مواردی که اثربخشی لازم را ندارند جدا کنیم و سپس یک استراتژی برند را تشکیل دهیم که به رسیدن به اهداف ما کمک شایانی می‌کنند.

درواقع می‌توان گفت که این کار فرآیند گسترده و فشرده است که برای کسب‌وکارهای مختلف در هراندازه‌ای به نسبت گران‌قیمت هست.

به همین دلیل است که مشاوران برند عموماً وظیفه‌دارند بر کاهش ترس و دلهره کسب‌وکارها از طریق تمرکز بر موضوع کاهش یافتن هزینه‌های بازاریابی و طراحی در درازمدت تأکید داشته باشند. البته برندسازی به‌طورکلی غیر از منافع مالی در رابطه با بازاریابی و طراحی و … مزایا و منافع بسیار زیاد دیگری هم دارد، اما این موارد کاهش هزینه‌ای، خصوصاً در شرایط بد اقتصادی، تأثیر بسیار بیشتری برای کسب‌وکارها دارد.

توضیح این موضوع هم بسیار ساده است. به این صورت که پس از یک سرمایه‌گذاری اولیه در رابطه با برندسازی (و همچنین جایگاه سازی)، بودجه در نظر گرفته‌شده برای بازاریابی و طراحی می‌تواند بر بخش انتقال پیام برند، پیشنهاد یا حتی استفاده از رسانه مطلوب بجای طراحی یا ایجاد و تولید هر یک از آن‌ها متمرکز شود.

از طریق ایجاد یک چارچوب برای هویت بصری، استمرار و تداوم نام تجاری حاصل‌شده و فرایند به رسمیت شناختن نام تجاری آغاز می‌شود و درنهایت اگر همه‌چیز را به‌صورت درست و صحیح انجام داده باشید، ارزش ویژه برند به‌صورت مثبت شروع‌شده و افزایش می‌یابد.

البته به این نکته هم باید توجه داشت که برندسازی تنها فرایندی بصری نیست، اما این موضوع بخش مهمی از تجربه برند را تشکیل می‌دهد.

اغلب سیستم‌های بازاریابی برونگرا که در آن‌ها کسب‌وکارها تبلیغات خود را رد رسانه‌های مختلف منتشر کرده و منتظر بازگشت و رجوع مخاطب و مشتری به خودشان می‌شوند به‌نوعی از برخی رسانه‌های بصری از قبیل، انواع بروشورها، بیلبوردها، پست مستقیم یا تبلیغات تلویزیونی و چاپی استفاده می‌کنند.

اگر تیم طراحی شما در حال ایجاد و تهیه یک کار هنری جدید برای هر یک از این رسانه‌هاست – مطمئناً باید بخش زیادی از بودجه و زمان شما برای طراحی هر یک از این بخش‌ها مورداستفاده قرار بگیرد.

پیام شما بی‌نظم و پر هرج‌ومرج بوده، طراحی شما پراکنده می‌شود و درنهایت برند شما هم  شاید اصلاً بتوان گفت دیگری برندی وجود نخواهد داشت.

اما اگر از ابتدا یک برنامه برندسازی منسجم را در نظر بگیرید که به مدیریت هویت بصری شما بپردازد، برای طراحان خود اصولی کلی را در دست خواهید داشت که در فرایند طراحی رویکرد کلی آن‌ها را هدایت می‌کند و در عوض به آن‌ها اجازه می‌دهد تا زمان و بودجه در اختیار خودشان برای ایجاد یک پیام مناسب استفاده کنند. نتایج نهایی حاصل از ارتباطات بازاریابی بسیار منسجم و پیوسته بوده و با هر تلاشی بر قدرت پیام شما می‌افزایند.

مثلاً فرض کنید هرماه از یک طراح می‌خواهید یک بروشور یا کارت‌پستال برای شما طراحی کند، مطمئناً هزینه شما در این حالت بسیار بیشتر از حالتی است که در یک نوبت از طراح بخواهید 12 بروشور را در برای 12 ماه در یک نوبت برای شما طراحی و آماده کند.

البته نکته مهم‌تر این است که با درخواست 12 مورد طرح به‌طور هم‌زمان از 12 طرح با جامعیت و ارتباط منطقی بهتر و بیشتر با یکدیگر برخوردار هستید که به‌صورت یک سری به شما ارائه می‌شود.

همین موضوع در رابطه با برند شما معتبر است، به این معنا که اگر به‌صورت جامع و با دقت تمام در فرایند برندسازی به این موضوع فکر کنید در ادامه راه از بسیاری هزینه‌های بازاریابی و طراحی برای آینده راحت می‌شوید.