امروزه پیشرفت تکنولوژی و دانش بشری بر حیطه بازاریابی نیز تاثیرگذار بوده به نحوی که رشته جدیدی تحت عنوان نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی به وجود آمده است.
در این روش اعتقاد براین است که مطالعه بیولوژی و فیزیکی مغز مهمترین راه برای شناخت رفتار خریداران محصول یا خدمات است.
برای بررسی میزان تاثیر گذاری تبلیغات بر روی ذهن و تصمیم انسان ها تنها یک راه مطمئن وجود دارد. این راه اندازه گیری فعالیت مغزی آن ها در برابر محرک های تبلیغی ارائه شده است.
نورومارکتینگ علم جدید تحقیقات بازار است که به مطالعه پاسخ های حسی _حرکتی، شناختی و عاطفی مشتریان در برابر محرک های ارائه شده در بازار می پردازد.
حتما بخوانید: تاثیر بازاریابی عصبی بر تصمیمهای خرید
ویژگی های نورومارکتینگ:
1. نورومارکتینگ یعنی سنجش مستقیم
شما می توانید از یک مشتری سوال کنید که چه چیزی را دوست دارد و نسبت به خرید کدام محصول برانگیخته تر است. اما در واقع خیلی نمی توان به آن اعتماد کرد. چون ممکن است مشتری تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار داشته باشد که در آن لحظه اجازه تصمیم گیری درست را به او نمی دهند.
در نورومارکتینگ ما ویژگی های بیرونی نگرش فرد نسبت به یک محصول یا ویژهگی هایش را نمی سنجیم بلکه منبع آن، یعنی مغز را می سنجیم.
با نورو مارکتینگ می توان فعالیت قسمت های مختلف مغزی را نسبت به یک محصول سنجیده شود.
در حقیقت می توان گفت نورومارکتینگ تنها با مغز به عنوان مرکز شناخت و عاطفه سر و کار دارد نه با اظهارات خریداران.
2. نورومارکتینگ و شناخت ناهشیار
ما همیشه هشیارانه خرید نمی کنیم خیلی وقت ها تحت تاثیر لایه های زیرین مغزی، عواطف و احساساتمان خرید میکنیم. جالب است بدانید 95٪ از تصمیمات ما برای خرید یک کالا یا دریافت یک خدمت ناهشیار و تنها 5٪ از تصمیمات ما هشیار هستند.
نورومارکتینگ ابزار بسیار قدرتمندی است برای شناخت ناهشیار ذهن مشتریان، دانشمندان حوزه نوروساینس با استفاده از ابزارهای مختلف مانند نقشه برداری مغزی و ام آر آی کاربردی فعالیت قسمت هایی از مغز را رصد می کنند.
مدیریت برند و مغز انسان (نوروبرندینگ):
یکی از دیگر موضوعات حوزه مدیریت و اقتصاد که در اینجا به طور مختصر در مورد کاربرد نوروساینس به آن خواهیم پرداخت بحث برندینگ است. مدیران موسسات تولید کننده اقلامی که در یک محیط رقابتی مشغول به تولید و عرضه هستند، باید تشخیص بدهند چه چیزی برای مشتریان آنها در بازار هدفشان مهم است. همچنین معیارهای مقایسه محصولشان با محصول رقیب را در فرایند انتخاب درک کنند.
استراتژی های سازمانی باید بر اساس درک و شناخت تفکرات، احساسات و رفتار مصرف کنندگان شکل بگیرد. تحقیقات مصرف کننده به شیوه های نوروساینس می تواند به مدیران در شناخت مصرف کنندگان کمک کند. یکی از مهمترین کاربردهای تحقیقات مصرف کننده، بهبود استراتژی های بازاریابی می باشد.
هدف عمده یک بازاریاب ماورای فروش است. معمولاً هدف نهایی، ایجاد یک تعهد پایدار بین یک نام تجاری خاص و یک گروه مشتری ویژه می باشد. فرآیندی است شامل مراحل معرفی، آشنایی، ترجیح و در صورت موفقیت محصول، ایجاد وفاداری.
در حالی که تبلیغات بیشتر مقدمات مراحل معرفی و آشنایی را فراهم می کند، عواملی از قبیل قیمت، شهرت نام تجاری و زیبایی ظاهری از عوامل مؤثر بر ترجیح مشتریان هستند. در نهایت کیفیت مناسب محصول باعث ایجاد رضایت و متعاقب آن وفاداری در مشتری خواهد شد.
وفاداری به یک نام تجاری
تعهد قوی بین یک نام تجاری و یک گروه مشتری شامل مراحل زیر است:
- آشنا شدن با نام تجاری؛
- شناخت پیدا کردن مشتری نسبت به آن؛
- ترجیح آن نام تجاری توسط مشتری.
یکی از مهمترین سؤالاتی که برای هر مؤسسه ای در زمینه بازاریابی و مدیریت برند مطرح است این است که چگونه در مشتریان بالقوه برای نام تجاری خویش ایجاد ترجیح نمایند.
تمایل به خرید، نوعی سود آوری است، از آنجا که این تمایل صرفاً در ذهن مصرف کنندگان است، به عنوان نوعی نگرش مورد مطالعه قرار می گیرد.
نقش نوروساینس در برندینگ
نقش نوروساینس در برندینگ بسیار گسترده است. با روش های گسترده پژوهشی نورومارکتینگ و با توجه به نوع محصول و اثری که بر مغز انسان می گذارد را می توان بررسی کرد.
در واقع روشی که مدیران برای ارائه محصول و فروش آن در نظر می گیرند توسط علوم شناختی و بررسی نقشه مغزی انسان تهیه و در اختیار آن ها قرار می گیرد. این امر موجب خواهد شد تا شرکت های تولید کننده محصول یا خدمات به اهداف خود به بهترین نحو ممکن برسند.
حتما بخوانید: جلب توجه مشتری به تبلیغات براساس کارکردهای نیمکره های مغز
نورومارکتینگ و بانکداری:
درطول دو دهه گذشته خدمات و نگهداری و فشارهای رقابتی فزاينده، تغييرات چشمگيری را در صنعت بانکداری ايجاد کردهاند. اين تغييرات بانکها را به سوی اتخاذ راهبردهای بانکداری، بخصوص بازاريابی سوق داده است.
در بانکداری، کمی تعریف بازاریابی متفاوت است. بازاريابی، افزايش درآمد بانک از طريق سودآور ساختن رابطه مشتريان با بانک در زمان تعريف شده است. بنابراين در اين رويکرد رضايت مشتريان از اهميت فراوانی برخوردار است.
نورومارکتینگ امروزه مهمترین ابزار بانک ها و بانکداری برای اثرگذاری مستقیم بر روی مشترینشان است. یکی از مواردی که برای بانک ها و بانکداری حائز اهمیت است جلب اعتماد مشتریان است.
نمونه های مختلفی از پروژه های پیشرفته نورومارکتینگ در جهان اجرا شده اند که هدفشان ایجاد اعتماد مشتریان است.
با توجه به گزارشات منتشر شده در اکثر کشورهای اروپائی، بانک های کشورهای موفق در صنعت بانکداری در شرایط رکود اقتصادی، حدود 7% بودجه تبلیغات خود را صرف نورومارکتینگ کرده اند.
با دریافت « مشاوره فروش و بازاریابی کسب و کار » از کارشناسان جوان حرفهای و باتجربه ساکوراد؛ موفقیت کسب و کار، رونق فروش و افزایش درآمد خود را تضمین کنید!
و اما کلام آخر…
نورومارکتینگ نوید دهنده نوع جدیدی از بازاریابی است که کاملاً ماهیت میان رشتهای دارد و علوم مدیریت، عصبشناسی، روانشناسی و شاید هم به نوعی هنر را به هم پیوند میزند.