امروز همه پذیرفتهاند که زبان بدن مهم است. برخی یادگیری مذاکره را با آن آغاز میکنند و کسانی هم هستند که پس از یادگیری زبان بدن، بر این باور که حوزه مذاکره را فراگرفتهاند، به دنبال کار و زندگی خود میروند. پس شاید به قول لوتر، وقت آن باشد که مشخص کنیم زبان بدن در کدام حوزهها ممکن است گمراه کننده باشد.
کارول گومن در یکی از مقالات خود در فوربس میگوید: «به محض اینکه در یک جمع میشنوند که من در حوزه زبان بدن کار میکنم، همه جوری خودشان را جمع میکنند که انگار از نگاه کردن به دست و پاها و حالات و حرکات آنها، میتوانم تمام حال و هوای درونی آنها را بفهمم و کشف کنم! شاید بهتر باشد که علاوه بر این توهم و تصور نادرست، سایر تصورات نادرستی را که در این حوزه وجود دارد هم فهرست کنم!».
ما در اینجا فهرستی از برخی نکات را که باور داریم ممکن است برای تازه آموزان زبان بدن، گمراه کننده باشند را ارائه میکنیم.
– اولین تصور اشتباه: راستگویی و دروغگویی در زبان بدن
کسی که زبان بدن را میداند و میشناسد، میتواند «انسان دروغگو» را به سادگی از «انسان راستگو» تشخیص دهد.
این مهارت را بیاموزید: دوره آموزشی اصول زبان بدن و کاربرد در مذاکرات و ارتباطات
جو ناوارو که از کارمندان سابق FBI بوده در مقالهای در Psychology Today توضیح میدهد که از حدود دهه هفتاد بود که برخی از کسانی که خود را متخصص زبان بدن میدانستند این ادعا را مطرح کردند که میتوانند دروغگو را از راستگو به سادگی تشخیص دهند.
در سال ۱۹۸۵ پل اکمن توانایی تشخیص دروغ بر اساس زبان بدن را بررسی کرد و مورد مطالعه قرار داد. در نهایت اعلام کرد که تعداد کمی از ما انسانها، میتوانند دروغگو را با شانسی بیشتر از پنجاه درصد از روی علائم چهره و زبان بدن تشخیص دهند. به عبارتی با سکه انداختن هم، تقریباً در حد دقت یک انسان میتوان دروغگو را از راستگو تشخیص داد!
البته همه جا در مورد نشانههای دروغ صحبت میشود. اما به خاطر داشته باشیم که آنچه ما به عنوان نشانههای دروغ میشناسیم، نشانههای مواجههی بدن با شرایط استرس و گاه با شرایط ترس هستند.
کودکی که گرسنه است گریه میکند و میتوان گفت: «یکی از نشانههای گرسنگی، گریه کردن کودک است». اما باید به خاطر داشته باشیم که کودک به دهها علت دیگر هم ممکن است گریه کند. اگر بخواهیم بر این اساس قضاوت کنیم، به بیراهه خواهیم رفت.
مشکل وقتی جدی میشود که من و شما بر اساس این نشانههای غیرکلامی و زبان بدن طرف مقابل، احساس کنیم که طرف مقابل به ما دروغ میگوید.
– دومین تصور اشتباه: عدم تماس چشمی
ارتباط چشمی، همیشه خوب و مفید است.
نیک مورگان در سایت دانشگاه هاروارد مطلبی را در مورد سوء تفاهمها و تصورات اشتباه در حوزه زبان بدن منتشر کرده است. وی در آنجا توضیح میدهد که ما در حوزهی زبان بدن، آنقدر از اهمیت ارتباط چشمی گفتیم که اما و اگرها در این حوزه فراموش شد.
مورگان اشاره میکند که قطع کردن ارتباط چشمی در ارتباط و مذاکره خوب نیست. اما ارتباط چشمی باید کوتاه و در حد چند ثانیه باشد. این در حالی است که اکثر انسانها ارتباط چشمی را که کمی ادامه پیدا کند، مصداقی از رفتار تهاجمی میفهمند و عصبی میشوند.
مسئله در برخورد با جنس مخالف از این هم دشوارتر است. به همین علت، طولانی شدن ارتباط چشمی عملاً میتواند اضطراب طرف مقابل را به صورت جدی افزایش دهد.
– سومین تصور اشتباه: تند و سریع حرف زدن
سومین تصور اشتباه در «زبان بدن» و «علائم غیرکلامی»: مردم به فروشندهای که تند حرف میزند کمتر اعتماد میکنند.
حتما بخوانید: ارتباط غیرکلامی در محیط کار
بسیاری از مردم فکر میکنند که کسانی که اهل دروغ و فریب هستند خیلی حرفهای و سریع و تند حرف میزنند. به همین علت، عموما به فروشندهها آموزش داده میشود که شمرده و آرام حرف زدن، جدای از کمک به تفهیم گفتهها، موجب افزایش اعتماد مشتری میشود.
انسانها حدود ۱۲۵ کلمه در دقیقه صحبت میکنند و میتوانند این تعداد را تا ۲۲۵ کلمه در دقیقه هم افزایش دهند! اگر سرعت ادای کلمات واقعاً تا حدود ۲۲۵ کلمه افزایش پیدا کند، به تدریج شنونده احساس میکند که تمایل دارد در مقابل پذیرش حرف شنونده مقاومت کند.
– چهارمین تصور اشتباه: نشستن با دست به سینه
چهارمین تصور اشتباه در زبان بدن که فوربس به آن پرداخته است، ماجرای دست به سینه بودن و گارد دفاعی است.
دست به سینه بودن ممکن است نشانه مقاومت در برابر گفتههای طرف مقابل باشد. اما تنها علت دست به سینه بودن نمیتواند مخالفت باشد.
حتی نشستن روی یک صندلی که دستههای کناری ندارد یا اگر هم دارد، برای قرار گرفتن دست مناسب و ارگونومیک طراحی نشده، میتواند باعث شود که فرد، برای استراحت دادن به دستان خود، دست به سینه بنشیند.
علاوه بر نکات فوق که گومن در فوربس مطرح میکند، ما به عنوان خواننده ایرانی فوربس، به خاطر داریم که در مدرسه، به ما آموختهاند که در مقابل مدیر و ناظم برای احترام، دست به سینه بنشینیم. ناخودآگاه، احترام از سر موقعیت را هنوز هم گاهی با همان رفتاری که در کودکی آموختهایم نشان میدهیم.
اگر کسی روبروی شما دست به سینه نشست، این حرکت را به هیچ معنای خاصی تفسیر نکنید.
اما به خاطر داشته باشید که ترجیحاً دست به سینه ننشینید. چون طرف مقابل ممکن است مانند شما به صورت درست و حرفهای با زبان بدن آشنا نباشد!
– پنجمین تصور اشتباه: عدم هماهنگی بین کلام و زبان بدن
پنجمین تصور اشتباه در «زبان بدن»: برداشت نادرست از تحقیق معروف آلبرت محرابیان و استفاده از اعداد طلایی معروف ۷٪-۳۸٪-۵۵٪
به نظر میرسد کسانی که به شدت بر روی این اعداد طلایی اصرار دارند، فرصت نداشتهاند اصل مقاله آلبرت محرابیان را که در سال ۱۹۶۷ منتشر شده را بخوانند. این مسئله به حدی جدی شده که وی درسایت خود مجبور شده متن زیر را قرار دهد:
“Total Liking = 7% Verbal Liking + 38% Vocal Liking + 55% Facial Liking.
Please note that this and other equations regarding relative importance of verbal and nonverbal messages were derived from experiments dealing with communications of feelings and attitudes (i.e., like–dislike). Unless a communicator is talking about their feelings or attitudes, these equations are not applicable. Also see references 286 and 305 in Silent Messages – these are the original sources of my findings
کارول گومن، شوخی جالبی را مطرح میکند و میگوید: آلبرت محرابیان، هرگز هیچ جا نگفت که شما اگر یک فیلم خارجی دوبله نشده را ببینید فقط با اتکا به زبان بدن و علائم غیرکلامی میتوانید ۹۳٪ ماجرا را به صورت کامل بفهمید! بسیاری از کسانی که امروز با آنها گفتگو و مذاکره میکنیم، دنیا و تصورات و انتظاراتشان، تقریباً در همان حدود از ما دور است.
جدای از کارول گومن در فوربس، بسیاری از نویسندگان و محققان، در سالهای اخیر در مورد این تصور و برداشت نادرست از تحقیق محرابیان هشدار دادهاند. کیم هریسون هم یکی از آنهاست.
با دریافت « مشاوره روابط عمومی، مذاکره و ارتباط موثر» از کارشناسان جوان حرفهای و باتجربه ساکوراد؛ موفقیت کسب و کار، رونق فروش و افزایش درآمد خود را تضمین کنید!
و اما کلام آخر…
با آگاهی از این اشتباهات و تلاش برای بهبود رفتار غیرکلامی، میتوانید ارتباطات مؤثرتری برقرار کنید و برداشت مثبتتری از خود به دیگران ارائه دهید.